jump to navigation

و در خرداد و خردادها – بازخوانی خرداد شصت نوامبر 23, 2010

Posted by امیر میم in 30 خرداد, 30 خرداد 60, iran politic, iran president, انتخابات, انتخابات ریاست جمهوری, تاریخ انقلاب, جنبش سکوت, حماسه سکوت, سی خرداد, سیاست, سکوت سبز, سال شصت, سازمان مجاهدین خلق.
Tags: ,
add a comment

 

سال شصت بود و  شایعه عزل آقای بنی صدر از ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا. شرایط بسته سیاسی که روز به روز بدتر هم میشد. احزاب و گروه های مخالف سیاسی یکی یکی از دور خارج میشدند. نهضت آزادی و  ملی گراها بعد از سقوط کابینه بازرگان از بازی قدرت خارج شده بودند و امکان فعالیت نداشتند تا به جایی که دکتر پیمان و جنبش مسلمانان مبارز اعلام کردند که برای مدتی هیچ فعالیتی نخواهند داشت و رسمن تعطیل کردند. احزاب چپ و رادیکال هم یکی یکی در مواجه با قدرت یا سخت سرکوب میشدند یا به مرور زمان شامل انشعاب و تجزیه و اضمحلال. باقیمانده سازمان ها و احزاب مخالف به مانند مجاهدین خلق که با ائتلاف با چند گروه دیگر تا حدی محوریت پیدا کرده بود تا حدی امکان مقابله داشتند.

عزل بنی صدر و نادیده گرفتن رای مردم آخرین تیر بر پیکره گروهی از معترضین بود که به این شرایط و امکان تغییر در سایه بنی صدر دل خوش کرده بودند. شایعه ای که روز به روز قوی تر میشد. کار به اعتراضات خیابانی کشید. اعتراضاتی که با شروع خرداد شصت آغاز شد. اعتراضاتی که با سرکوب و دستگیری معترضین همراه بود.

بنی صدر از فرماندهی کل قوا برکنار شد. اعتراضات رنگ و بوی دیگری گرفت و به خشونت بیشتر کشیده شد. تا روز بیست پنجم خرداد.

بیست و پنجم خرداد شصت سرفصل دیگری از اعتراضات معترضین بود. سرکوب و برخورد و بازداشت های قبلی باعث شد که رهبران معترضین از اعضا و هواداران خود بخواهند که با هرگونه سلاح اعم از سرد یا گرم در برخوردها از خود دفاع کنند. برخوردهایی پراکنده در گرفت و معترضین خیابان ها را مجددن ترک کردند تا روز سی ام خرداد.

سی ام خرداد سال شصت روزی متفاوت با روزهای قبل بود اعتراضات از جنس اعتراضات قبلی نبود. از عصر سی ام خرداد شرایط تغییر کرد. دو طرف برای حذف هم آمده بودند. نبردی نا برابر در گرفت. نظامیان با فشنگ های جنگی و پاترول هایی که بر آن مسلسل سوار شده بود و رگبار مسلسل ها…

 درگیری ها تمام شد. سازمان مجاهدین خیابان ها را ترک کردند اما گروه هایی پراکنده به مانند پیکاری ها ماندند تا با آنچه که باقیمانده بود ادامه دهند. روز بدی بود روز واقعه بود.

بنی صدر از ریاست جمهوری برکنار شد. اعتراضات دوباره از اواخر شهریور آغاز شد. درگیری های خیابانی که تا پنجم مهرماه سال شصت ادامه پیدا کرد. سرکوب و دستگیری همراه با دادگاه خیابانی و تیرباران در محل دستگیری. و این پایانی بود بر حیات سازمان مجاهدین خلق.

تفاوت بارز سال شصت و سال هشتاد و هشت در اینست که سال شصت معترضین در روز بیست و پنجم خرداد برای دفاع و درگیری های احتمالی به خیابان آمدند در حالیکه بیست و پنجم خرداد سال هشتاد و هشت تنها سلاح مردم «سکوت» بود. ولی در سی ام خرداد سال شصت و همچنین سال هشتاد و هشت شاهد سرکوب زیر سایه نظامی ها بودیم.

و این حوادث فقط «در خرداد و خردادها» واقع میشود

  

هفت تیر امسال بمبی که منفجر نشد و سناریو کودتایی که سوخت فوریه 17, 2010

Posted by امیر میم in 22خرداد, 30 خرداد, 30 خرداد 60, 7 تیر, مهدی کروبی, موسوی, مسجد قبا, مطهری, هفت تیر, هفتم تیر, هفتم تیر ماه, کودتا, انتخابات, بهشتی, تقلب در انتخابات, تاریخ, تاریخ انقلاب, رفسنجانی, رهبری, رجایی, سی خرداد, سیاست, سکوت سبز, سپاه پاسداران, سال شصت, سال60, سازمان مجاهدین, شهید بهشتی.
Tags: , ,
3 comments

 

هفت تیر امسال کودتاچی تهدید به حذف فیزیکی کرده بود حضور مردم و بزرگان یکی از سناریوهای کودتا را سوزاند. آچمزی که کودتاچی در آن قرار گرفت و هیچ  عقل سلیمی قبول نمی کرد که یک حادثه دو بار با این دقت تکرار شود.  یکبار در سال های شصت و یکبار در هشتاد و هشت و آنهم با قربانیان تکراری و داعیان قدرت تکراری.

همانطور که پیشتر گفته بودم هفتم تیرماه امسال پیروزی برای ما و شکستی برای کودتاچی حساب شد. سناریویی از پیش نوشته با استناد به افراد دستگیر شده پیش از انتخابات. این شاید مهم ترین و از قبل کار شده ترین سناریو از چهار سناریو از پیش نوشته شده بود. استناد به بازداشت شدگانی منسوب به فرقه رجوی و تلاش برای  متهم کردن مردم در اعتراضات  مسالمت آمیز و نسبت دادن آنها به این گروه. سناریویی که کامل بود اما معایبی نیز داشت. 

بزرگترین عیب این بود که مناسبت های تاریخی در آن به ترتیب تکرار می شد اول در سی خرداد مردم برای اعتراض به روخیابانها می آیند. بعد از شکست مخالفین به حذف فیزیکی روی می آورند. بمب  گذاری و حذف مخالفان (  بخوانید حذف مخالفان حاکمیت کنونی) و در  پی آن برخورد قهرآمیز و سرکوب مخالفان. اما مشکلاتی در اجرای سناریو پیش آمد. نه گروه مذکور توانایی انجام اینکار را داشت و نه اگر هم داشتند نیازی به تکرار اینچنینی و با  این دقت در ترتیب تاریخی بود.  

عیب بزرگ این سناریو این بود که در صورت انفجار بمب در روز هفتم تیر همانگونه که کودتاچی به مانند روز مرقد بزرگان را از آن برحذر داشته بود، جمعی در آن حذف میشدند که پدرانشان هم در هفتم تیر سال شصت حذف شده بودند و یا در ترورهای سال های پس از انقلاب توسط بمب گذاری ها حذف شده بودند.  

این مصداق بارز گفته آن عزیزیست که جمعی میراث خوار حاکمیت باقی می ماندند و بزرگانی به مانند شهید بهشتی ، مطهری و باهنر و دیگر بزرگان انقلاب حذف، گروهی با داعیه خون آنها بر اریکه قدرت.

روشی که عینا در سال شصت برای سرکوب و از دور خارج کردن مخالفین استفاده شد و تکرار آن برای سرکوب مخالفانی که هیچ سنخیتی با آن سال ها نداشتند. 

موسوی علی رغم تهدید به در خانه ماندن تلاش خود را برای شرکت در مراسم هفت تیر کرد. کروبی بود و بهشتی و مطهری و دیگر عزیزان. کودتاچی ماند و بمبی که وعده داده بود و هیچگاه منفجر نشد.

پی نوشت : سرپرست تیم عملیاتی مجاهدین در هفتم تیرماه سال شصت مدعی شده بود که بمب گذاری هفتم تیرماه سال شصت هم با خط دهی ( نقل به مضمون : گرا دادن از افرادی درون خود حاکمیت انجام شد )  و سازمان مذکور بازیچه ای در دست اشخاصی  بود که از این گروه استفاده ابزاری کردند برای سرکوب مخالفین خود. جالب اینجاست که هر دو طرف یعنی هم صاحبان قدرت و هم سران بازمانده  از صحبت کردن در اینمورد امتناع می کنند.

بازخوانی یک کودتا ، سی خرداد دسامبر 2, 2009

Posted by امیر میم in Uncategorized, کودتا, انتخابات, تاریخ انقلاب, سی خرداد.
add a comment

 

دلیل عمده ، هراس کودتاچی از حوادث و برملا شدن قصدشون از نمایش هایی که اجرا می کنند ، اینست که کودتا  تا حدی تکراری بود. سناریوی نوشته شده در چند حالت که حالت اصلی و اولیه مبنی برحضور نیروهای  برانداز عنوان  شود. 

آقای خامنه ای و احمدی نژاد در اولین سخنرانی های خود از ادبیات و اصطلاحات دهه شصتی خود یعنی مقایسه اعتراض مسالمت آمیز مردم با  مبارزات مسلحانه دهه شصت استفاده کردند.

آقای خامنه ای بدون در نظر گرفتن شرایط از واژه اعتراضات کف خیابانی استفاده کرد و احمدی نژاد برای کوبیدن سر مخالفین به سقف وارد میدان شد.  تشابهات تاریخی هم که بود. اما نه اعتراضات از جنس آن سالها بود نه مردم معترض به انتخابات آن مردم.

سی ام خرداد بود

——–

پی  نوشت : گروه هایی که بعدا تبدیل به فرقه شدند و هیچ توانایی مبارزه نداشته و ندارند . اصرار کودتاچی به نسبت دادن حوادث به آنها بخاطر برنامه ای بود که از قبل برای سرکوب در نظر داشتند

مطالب مرتبط : سی  خرداد1360  

هفت تیر 1360

سی خرداد 1360 آگوست 8, 2009

Posted by امیر میم in 30 خرداد, 30 خرداد 60, Uncategorized, احزاب سیاسی, تاریخ انقلاب, تشکل ها, سی خرداد, سیاست, سال شصت, سال60, سازمان مجاهدین خلق.
add a comment

بعد از فراز و نشیب های فراوان اتحاد سازمان مجاهدین خلق ، با بخشی از جاما ( جنبش مسمانان مبارز) ، پیکاری ها و راه کارگر ، این سازمان را بعنوان بزرگترین نیروی موجود آن زمان در برابرحاکمیت مطرح ساخت.

تحلیل مسئولان رده بالای سازمان مذکور بر این بود که در صورت به عرصه آمدن شاخه نظامی ، قطعا مردم نیز برای مقابله  با حاکمیت به صحنه خواهند آمد. تحلیلی که  اصلا درست نبود.

عدم استقبال مردم از این حرکت و اشتباهات حاصل از درگیری ها ، نه تنها به محبوبیت آن سازمان نیافزود بلکه باعث شد که این سازمان، به عنوان تفکری غیرهم سنخ با انقلاب،  شناخته شود.

—————————————-

پ.ن. اینکه سازمان مذکور برچه اساسی در سی ام خرداد  سال شصت دست به این خودکشی سیاسی زد،مطلبی است که باید یشتر به آن پرداخت